منقول از وبلاگ حریم 313یار مهدی موعود عج: [ پنج شنبه 94/2/10 ] [ 8:47 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
منقول از وبلاگ حریم 313یار مهدی موعود عج:
خـبـر آمـد خبـری نیـست هنـوز از غـم دوری دلـدار بـسـوز... "بـایـد" ایـن جـمعه بیایـد، بایـد! مـن دگـر خسـته شـدم از شـایـد! اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج [ شنبه 94/2/5 ] [ 10:3 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
منقول از وبلاگ حسین آرام جانم:
محمدهادی امینی فرزند علامه امینی مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعهای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم،او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دستبوسی گفتم: پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟ پدرم گفت: چه میگویی؟ دوباره عرض کردم:آقاجان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تألیفات شما یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟! او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)! عرض کردم: شما میدانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است، برای زیارت چه کنیم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) بر پا میشود، شرکت کنید تا ثواب زیارت امام حسین(ع) را به شما بدهند. سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه میکنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن، زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان، این زیارت دارای آثار، برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت میشود. [ شنبه 94/2/5 ] [ 10:2 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
منقول از وبلاگ آقاسید بااجازه:
اطلاع ازمافى الضمیر شیخ رجبعلى خیاط(ره)
ازقول یکى ازشاگردان شیخ نقل شده که: [ سه شنبه 94/2/1 ] [ 10:38 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
منقول از وبلاگ بربال معراجی ها: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ دعوت می کنیم با خواندن این متن مهمان ویژه ی یک شهید شوید... آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران. علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد. یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه... [ سه شنبه 94/2/1 ] [ 10:27 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
منقول از وبلاگ بهارعرفان:
[ سه شنبه 94/2/1 ] [ 10:25 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |