منقول از وبلاگ بربال معراجی ها:
وقتى حرف از شلمچه مى شود خجل مى شوم. شرمنده مى شوم! من هم یک جوانم ، درست مثل همان جوان هاى چند سال پیش! فرق عمده ى من با آنها اینست که آنها مى دانستند چگونه به عرش برسند، ولى من راه زمین را هم گم کرده ام ! آنها اهل دل بودن ، من اهل حرف ! آنها.... بهتر است سکوت کنم ، کلمات حقیرتر از آن هستند که بخواهند مردانگى و رشادت و جوانمردى آنها را به تصویر بکشند ! شلمچه !!! منطقه عملیاتى کربلاى 5 ! وقتى هنوز یک شب با صداى آژیر قرمز از خواب نپریده اى... وقتى هنوز یک شب از ترس اینکه نیمه شب خانه ات، مأمن آرامشت ، هوار شود روى سرت نخوابیدى... وقتى که هنوز رشادت بابایى را... همت حاج همت را... فریادسکوت چمران را... معرفت باکرى را... مزاح هاى زین الدینى را... و.... درک نکرده اى، و دستور زبانت قادر به هجى کردن کلماتشان نیست ، چگونه از آنان دم مى زنى؟ با چه رویى؟؟؟ با توام آهاى وجدان خفته در عصیان !!! برخیز و بنگر... گذر جهان گذران را... [ سه شنبه 94/1/25 ] [ 10:4 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |