سفیر : یکی از زهاد را بیماری عارض شد. شخصی به عیادت او رفت و او را شادمان دید و زبانش را به شکر و ثنا متذکر یافت. گفت: می خواهی که خدای تعالی تو را شفا دهد؟ گفت: نه. گفت: می خواهی به وضع بیماری بمانی؟ گفت: نه. گفت: پس چه می خواهی؟ گفت: آن را می خواهم که خدا می خواهد. [ یکشنبه 92/12/18 ] [ 7:42 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |