خانواده هایی که دارای چند فرزند می باشند در مقایسه با خانواده های تک فرزندی و یا حتی دو فرزندی از توفیق بیشتری در تربیت کودکان خود برخوردارند؛ موضوعی که ابعاد مثبت آن در دو دهه ی گذشته و به ویژه سال های اخیر اغلب انکار و یا به فراموشی سپرده شده است.
بحث چگونگی تربیت فرزندان و عوامل موثر در کیفیت آن یکی از موضوعاتی است که از دیر باز مورد تأکید و توجه والدین قرار گرفته است. اهمیت این موضوع تا بدان جاست که پی گیری روش های صحیح تربیتی و اتخاذ تصمیمات منطقی و مناسب در این زمینه همواره به یکی از دغدغه های پدران و مادران تبدیل شده است. جای تردید نیست که فاکتورها و عوامل گوناگونی در شکل گیری شخصیت افراد در گذر از مرحله ی طفولیت تا رسیدن به دوران بلوغ و ورود به اجتماع دخیل می باشد، اما در این میان ارتباطات و رویدادهای دوران کودکی به عنوان مهمترین عوامل موثر در ستون بندی شخصیت انسان ها از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ تا جایی که کارشناسان تربیتی و مشاوران علم روان شناسی این مرحله را به عنوان پایه و اساس شکل گیری خلقیات افراد قلمداد می کنند.
یکی از مؤلفه هایی که می توان در این راستا به عنوان عامل موثر در تربیت مورد توجه قرار داد نوع تعامل کودکان با خواهرو برادر در کنار والدین و آثار مثبت این ارتباط در روند رشد و شکوفایی استعداد های آنان است. اگرچه شاید از دید بسیاری از والدین تأثیر متقابل رفتار کودکان بر یکدیگر از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و یا فاقد جنبه های مثبت باشد، اما مشاهدات و تحقیقات روان شناسان گویای این حقیقت است که علی رغم آنچه به نظر می رسد خانواده هایی که دارای چند فرزند می باشند در مقایسه با خانواده های تک فرزندی و یا حتی دو فرزندی از توفیق بیشتری در تربیت کودکان خود برخوردارند؛ موضوعی که ابعاد مثبت آن در دو دهه ی گذشته و به ویژه سال های اخیراغلب انکار و یا به فراموشی سپرده شده است. چرا که در جامعه ی امروز تغییرات ایجاد شده درسبک زندگی و پیش رفتن به سمت زندگی ماشینی، اشتغال مادران و افراط در سیاست های کنترل جمعیت موجب شده تا زوج های جوان رغبت چندانی به داشتن فرزند از خود نشان ندهند و اغلب خانواده ها به داشتن یک و یا حداکثر دو فرزند اکتفا کنند. موضوعی که نمی توان از کنار آثار منفی و نامطلوب آن به سادگی عبور کرد و صرف نظر از دیگر تبعات زیانبار بی میلی والدین به فرزند آوری در بعد تربیتی نیز محرومیت کودکان از ارتباط با خواهر و برادر در خانواده موضوعی است که جای بحث بسیاردارد.
فرزندان بزرگتر الگوی فرزندان کوچکتر:
اگرچه امروزه بسیاری از زوج های جوان براین باورند که خانواده ی تک فرزندی و یا حداکثر دو فرزندی خانواده ی ایده آلی است که تسلط بیشتری بر کیفیت تربیت کودکان خود دارد و داشتن فرزند کم در جامعه ی ما به فرهنگی نهادینه تبدیل شده است، اما بنا بر عقیده ی کارشناسان تربیتی و مشاوران روان شناسی تعدد فرزند در خانواده مزایایی دارد که به هیچ وجه نمی توان نقش مثبت تربیتی آن را در رشد سالم کودکان نادیده گرفت .
همه ی ما اغلب در مواجهه با کودکانی که تمایلی به تقسیم اسباب بازی ها و خوراکی های خود با سایر کودکان ندارند و مقایسه ی رفتار آنها با کودکانی که در عین قرار گرفتن در دنیای کودکی رفتار سخاوتمندانه ای داشته و بسیار مسئولیت پذیر به نظر می آیند از خود می پرسیم چرا بین رفتار این کودکان که در گروه سنی مشابهی قرار دارند این همه تفاوت به چشم می خورد؛ سوالی که پاسخ آن را می توان در تعداد فرزندان خانواده های این کودکان جستجو کرد.
به طور طبیعی کودکانی که والدینشان به تک فرزندی گرایش دارند به دلیل برخورداری از همه ی امکانات ، برآورده شدن خواسته ها و مراقبت بیش از اندازه ی پدر و مادر دچار نوعی خودخواهی و عدم تمایل به مشارکت دادن دیگر همسالان در استفاده از امکانات خود می شوند. طبیعتاً این کودکان در برقراری ارتباط با همسالان دیگر چندان موفق عمل نمی کنند و کم تحمل و آسیب پذیرند. آنان به دلیل محرومیت از داشتن خواهر و برادر بسیاری از احساسات را تجربه نمی کنند. نداشتن حس رقابت و عدم برخورداری از احساس استقلال به دلیل وابستگی و حساسیت شدید والدین از مشکلاتی است که این کودکان همواره با آن دست به گریبانند. هرچند بسیار دیده شده که والدین این کودکان با سپردن فرزند خود به مهد کودک ها سعی در جبران این کمبود دارند. اما تجربه نشان داده که بیشتر کودکان علاقه ای به مهد کودک ندارند و به دلیل احساس نگرانی از جدا شدن از مادر با ورود به مهد کودک آرامش خود را از دست خواهند داد. بنابراین همبازی شدن کودکان در محیط های این چنینی به هیچ وجه قابل مقایسه با محیط امن و آرام خانه و هم بازی شدن با خواهر و برادر نیست . در مقابل کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند به دلیل قرار گرفتن در شرایطی که امکان بروز رفتار های طبیعی را برای آنان فراهم می آورد در مسیر رشد سالم قرار می گیرند.
در این میان فرزندان بزرگتر به طور طبیعی به الگوی فرزندان کوچکتر تبدیل می شوند و از آنجایی که اشتیاق بچه ها به پیروی از خواهر و برادر بزرگتر امری طبیعی است، والدین می توانند با تشویق فرزندان بزرگتر به رفتار های صحیح و توصیه به مراقبت از فرزندان کوچک تر به القای احساس مسئولیت و استقلال در فرزند بزرگتر کمک کرده و اعتماد به نفس آنان را تقویت کنند.
آنچه در اینجا حائز اهمیت است این است که بسیاری از والدین اعتقاد دارند که تعدد فرزندان منجر به تشدید رفتارهای رقابت جویانه میان آنان شده و حس صمیمیت و همکاری را در میان کودکان کاهش خواهد داد. به عقیده ی کارشناسان تربیتی، والدین می توانند با اصلاح رفتارهای ستیزه جویانه میان فرزندان به هدایت این رقابت ها در مسیر درست و سازنده کمک کنند؛ چرا که اگر رقابت از حد تناسب خارج نشود بلا اشکال است و منجر به افزایش حس اعتماد به نفس و رشد منطقی کودکان خواهد شد.
در پایان نیاز به یادآوری است که تربیت صحیح، نیازمند رعایت اصول و شرایطی است که رفتار صحیح والدین ضمن فراهم آوردن زمینه ی مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان از مهم ترین آنهاست و داشتن فرزند کمتر به هیچ وجه معیار درستی برای پرورش بهتر کودکان نیست. تا جایی که حتی از نظر روان شناسان غربی خانواده هایی که تعداد فرزندانشان دو تا یا بیشتر است از نظر تربیتی موفق تر عمل می کنند. جهت گیری کلی روایات معصومین نیز به سمت داشتن فرزند بیشتر است. پیامبر گرامی اسلام در این باره می فرماید:
با یکدیگر ازدواج کنید و بر تعداد فرزندانتان بیفزایید همانا من به شما مباهات می کنم. (بحارالانوار، ج 17، ص 259)
فرهنگ نیوز [ دوشنبه 92/12/19 ] [ 7:57 عصر ] [ admin ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |